- ۱ نظر
- ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۲
از راست نفر دوم:شهید حمید میزبانی
حمید تجربیات کودکانه فراوانی دارد و همیشه سوژه ی خانواده برای تعریف کردن از کارهایش است. بچه که بود یک شب پدر و برادران بزرگش به علت گرمی هوا قصد خوابیدن بر روی پشت بام خانه را می کنند. قبل از این که آن ها به پشت بام برسند، حمید خودش را رسانده و تشکش را هم پهن کرده بود. مادر که نگران حمید و جثه ی کوچک اوست می گوید: بچه جان ! تو رو چه به این کارها؟ اون ها بزرگند... تو بیا همین پائین بخواب... و حمید مصمم تر از آن است که در عالم کودکی به این موضوع فکر کند.
نیمه های شب صدای افتادن چیزی از پشت بام به گوش می رسد و همه از خواب وحشت زده بر می خیزند... آری حمید غلت زده و از پشت بام نقش زمین شده است. مادرش می گوید نیمه های شب او را هراسان به بیمارستان رساندم و البته دکتر بعد از معاینه ی حمید معتقد است که این بچه با یک قرص خوب می شود!
در عکس: شهید حمید میزبانی، نفر اول نشسته از راست
مادر شهید می گوید: یک روز دیدم حمید آمد و گفت من می خواهم بروم کار کنم! خیلی خوشحال شدم ولی گفتم مادرجان! ما به پول کارگری تو نیازی نداریم... اما حمید اصرار داشت که به اتفاق برادرانش به بیرجند برای کارگری برود. ما هم موافقت کردیم. لباس هایشان را برداشتند و رفتند. موقع خداحافظی گفتم: مادرجان! اگر توانستید از زعفران های بیرجند هم مقداری بخر و برای ما بیاور....
چند روز بعد دیدم حمید و دو برادرش برگشتند. ساک را گذاشتند و رفتند بسیج. من ساک ها را باز کردم و به جای زعفران بیرجند، لباس های گلی و خاکی آن ها را یافتم. با خودم گفتم این ها رفته اند بنایی! وقتی به خانه برگشتند پرسیدم کجا رفته بودید؟ و حمید جواب داد که ما از طرف جهاد سازندگی رفتیم به روستاهای محروم بیرجند تا برای آن ها حمام و مدرسه بسازیم... من در فکر زعفران بودم و آن ها در فکر کمک به محرومین و مستضعفان در نقاط دور دست!
حمید در ادامه ی این رفتار زیبا و ماندگار، بارها به نقاط محروم و روستاهای اطراف فریمان برای ساخت حمام، راه، پل، و ... می رود و او از اولین نیروهای جهادگر فریمان است.
از سویدای جان، شیدای جام جهان بین شهادت بودند...
رخ حق را در آن آیینه ی صافی می یافتند.
جبهه، کوه طور بود که دم الهی، به آن تجلی داشت
دهه شصت-نفردوم سمت چپ ایستاده شهید کاظمیان- ارسال کننده عکس آقای حسن نبی زاده
برخی رزمندگان فریمانی-نفراول نشسته چپ:صادق احسانی- ارسال کننده عکس آقای صادق احسانی
مقابل سپاه فریمان-ارسال کننده عکس آقای حسین مهدیان پور
محوطه سپاه فریمان 1360- ارسال کننده عکس آقای حسین مجد
راه آهن مشهد و لحظه اعزام به جبهه -شهید احمد اسحاقی از چپ دوم و در کنار پدرش-ارسال کننده عکس آقای محمود اسحاقی(نفر اول از راست)
چهارم ابتدایی،مدرسه خسروانی(طالقانی)فریمان 1354-نفر دو از چپ شهید علی اکبروافری-نفر چهارم از چپ با کت و پیراهن سفید شهید گرجی- ارسال کننده عکس و معلم کلاس: آقای براتعلی سلطانزاده
نفرسوم از راست و ارسال کننده عکس:آقای عباسعلی سلطانزاده-نفراول از راست علیزاده
اینان با گفتار و نوشتار، وادی دیانت را نپیموده بودند...
جبهه ی عمل آنان را به معراج قرب کشاند...
ازراست دوم نشسته و ارسال کننده عکس: آقای علی واحدی نسب
نفر راست و ارسال کننده عکس: آقای رضا شبگرد
ارسال کننده عکس: آقای محمد اخلاصی
سیزدهم تیرماه 1361- ماه رمضان- مشهد، آماده اعزام به شلمچه-نفر اول از چپ و ارسال کننده عکس:آقای کاظم داوری
مراسم تشییع شهید محمدباقر شگفته-ارسال کننده عکس: آقای حسین شگفته
ایستاده نفر دوم (و ارسال کننده عکس) آقای حسن نبی زاده-نفرسوم شهیدرضا افقهی-نفرآخر حسن دیندار-نشسته از راست شهید مجید افقهی-شهیدمحمدرضا قرائی
ایستاده راست شهیدمحمدرضاقرائی-دکترغلامرضااحمدزاده-شهیدمجیدافقهی-سیدمصطفی بیدار-نشسته راست شهیدرضاافقهی-حسن نبی زاده(ارسال کننده عکس)-حسن دیندار
اعزام به جبهه از مشهد 1361-نفراول ایستاده راست شهیدمحمدابراهیم اعتباری-نفر سوم ازراست براتعلی سلطانزاده(ارسال کننده عکس)-نفردوم ایستاده ازچپ مرحوم اصغرحلمی-نفردوم ازچپ نشسته شهید محمدصادق یزدانی-نفر دوم ایستاده از راست کاظم داوری
جانباز محمد توکلی-حسن نبی زاده(ارسال کننده عکس)
10شهریور60 سپاه فریمان- نفر اول از راست و ارسال کننده عکس:آقای علی قلیلی
نوشته: محدثه موذنی راد