- ۰ نظر
- ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۷
کمی که بزرگ تر می شود به اتفاق خانواده اش، صبح ها عازم مشهد می شوند و در راهپیمایی های گسترده ی مردم مشهد شرکت می کنند.
مادر شهید حمید میزبانی از روز ده دی سال 57 مشهد و یکشنبه خونین می گوید که صبح زود به مشهد رسیدیم. ماشینمان را فلکه گنبد سبز پارک کردیم و وعده گذاشتیم که پس از راهپیمایی خودمان را به گنبد سبز برسانیم. محمد و پدرش رفتند میدان راه آهن و من هم با دو بچه ی کوچک و پر شور یعنی علی و حمید که دستانشان را محکم گرفته بودم رفتیم چهارراه شهدا. آخرهای راهپیمایی بود که سربازان رژیم حمله کردند و کشتار ناجوانمردانه ای به راه افتاد. من با دو بچه کوچک در کوچه های اطراف چهارراه شهدا می دویدم و مردم هم برای کمک به انقلابیون، درهای منازل خود را باز گذاشته بودند تا زنان و کودکان به آن جا پناه ببرند. حوالی عصر و غروب که شد همدیگر را در گنبد سبز پیدا کردیم و به فریمان بازگشتیم.
از راست نفر اول: شهید حمید میزبانی- چهارراه شهید مطهری فریمان
مادر شهید حمید میزبانی در بیان خاطرات کودکی حمید می گوید، یک روز ناهار کوفته درست کرده بودم. حمید مقداری از آب آن را خورد. گفتم چرا گوشت هایش را نمی خوری؟ گفت: گوشتش را لای نون بذار تا بخورم. نون را که به دستش دادم، از خانه بیرون رفت... لحظاتی بعد برگشت، گفتم چی شد؟ زود آمدی... گفت در کوچه، فقیری را دیدم و احساس کردم گرسنه است... بدون تأمل غذایی که برایم آماده کرده بودی به او دادم.
با اوج گیری مبارزات مردم بر علیه حکومت پهلوی و آغاز سنین جوانی، حمید میزبانی در کنار برادرانش محمد و علی به صف مبارزین انقلاب می پیوندند. در چنین ایامی بود که با ضبط پیام های امام و توزیع آن در بین دوستان و هم چنین پخش اعلامیه های حضرت امام در شهر، تلاش می کند تا در پیروزی انقلاب نقشی ایفا نماید.
از راست نفر دوم: شهید حمید میزبانی