- ۰ نظر
- ۰۶ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۸
تاریخ شهادت: 20/11/61 فکه گلزار: روستای قلندرآباد
بسمه تعالی
و یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقا {توبه/111}
مومنین که در راه خدا نبرد می کنند و کشته می شوند و این وعده ی حقی است بر تو.
خدایا! مرا هم از کسانی که در آن راه خود را می فروشند و به بیعتی که با تو کرده اند وفا می کنند و بدون این که شکننده ی پیمانی و یا تبدیل کننده ای باشند قرار ده.
ای برادران! مبادا در غفلت بمیرید که علی(علیه السلام) در محراب عبادت شهید شد. ای مادران! مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب(سلام الله علیه) را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود.
مبادا ای برادران احساس مسئولیت نکنید که جواب این همه شهید را چگونه بدهید؟! و من بنا به احساس مسئولیتی که کردم و بنا به گفته ی امام امت که فرمود جوان ها به جبهه ها بشتابند و فرمود که این واجب کفایی می باشد و بر هر کار دیگری مقدم تر است، به همین جهت درس را تعطیل نمودم و به جبهه های حق علیه ی باطل شتافتم و بر حسب مسئولیت دینی و اسلامی و وطن خود، فی سبیل الله در این راه قدم برداشته و امیدوارم که بتوانم از جلوی راه اسلام خاری بردارم و من هیچ گونه آرزویی ندارم و در حال حاضر آرزویم شهادت در راه الله است و پیروزی اسلام بر کفر.
پدر و مادرجان و ای برادر! اگر شهید شدم که افتخارم است خیلی بزرگ، هم برای شما و هم برای من به هیچ وجه ناراحت نباشید؛ حتی گریه هم نکنید، چون همه ی ما در معرض امتحان قرار گرفته ایم. من اکنون در این وصیت نامه به آن عملی که خود از عهده ی آن بر نیامدم شما را توصیه می کنم و آن تقوا است.
نصر من الله و فتح قریب. به امید پیروزی رزمندگان بر کفر جهانی.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
تاریخ شهادت: 12/2/61 کوشک (خرمشهر) گلزار: بهشت صادق
اذا جاء نصر الله و الفتح
هنگامی که پیروزی فرا می رسد
وصیت نامه این جانب برادر صادق صدیق فرزند محترم حسین صدیق که در مورخه 12/2/61 برای دفاع از اسلام و ناموس به جبهه ی حق علیه ی باطل اعزام می شوم.
این راه راهی است مستقیم، راه با افتخار، راهی که من در برابر خط سرخ شهادت قدم گذاردم برای ستیز با کفر جهانی و دفاع از میهن اسلامی.
و وصیت من به مادر مهربانم این است که کسی که فرزندی از خدا هدیه می گیرد هیچ اشکالی ندارد که در راه خدا بدهید، چون راه، راه پر افتخاری است.
اما وصیت دیگری که به مادرم دارم، من خدا را گواه می گیرم که هر قطره اشکی که پشت سر من در چشمانش جاری شود لبخندی به لب منافقین می باشد. پس امیدوارم که مادر در مأموریتی که من می روم ناراحتی نداشته باشد و هم چنین چون بنده برای دفاع از مملکت اسلامی به سوی کربلا عازم می شوم اگر چنان چه لیاقت شهادت را داشتم و شهید شدم، محل دفن من در زادگاهم فریمان بهشت صادق می باشد.
والسلام ، به امید زیارت کربلا
امضاء برادرتان صدیق
ایستاده راست اول; فهیمی-دوم: انبایی-چهارم: صادقی پدر شهیدصادقی-ششم: شهید اعتباری-هفتم: کاظم داوری-نهم: براتعلی سلطانزاده-نشسته اول: مهدوی-چهارم: مداح
سایر افراد حاضر در عکس را اگر می شناسید به ما معرفی کنید
اهدا کننده عکسها: آقای عباسعلی سلطانزاده