هیئت مذهبی جامعة الحسین علیه السلام فریمان

هیئت مذهبی جامعة الحسین علیه السلام فریمان

فکر ،حرکت عقل است و ذکر،حیات دل. هیئت آمیزه ای است از فکر و ذکر. هیئت،محل گردآمدن به دور شمع است،پروانه وار. هیئت یعنی شبی که پروانه ها به دور شمع،بال می زنند. یعنی صدای نور شمع،که پر را می سوزاند و ناله می آفریند. ارزش هیئت به شمع آن است نه به جمع ما ناپروانه ها،که به ادای بال و پر زدن دل خوشیم.
اینجا خیمه جامعه الحسین فریمان در فضای مجازی ست. هیئتی که بیش از 15 سال پیش با ذکر یا مهدی و با استعانت از ارواح مطهر 380 شهید فریمان شکل گرفت. و امروز بعد از سال ها، بیرق هیئت به نام حضرت سیدالشهداء افراشته می شود. امروز هم برای شهید شدن فرصت هست، باید دل را صاف کرد...

یادآوری: چنانچه از شهدا و رزمندگان فریمانی و فعالیتهای اجتماعی در فریمان عکس، سند، فیلم و ... در اختیار دارید، برای انتشار به رسم امانت به ما بسپارید
.................................
خراسان رضوی- فریمان
صندوق پستی: 188-93916
پیام کوتاه: 3000502600
کانال تلگرام: jameatolhosein@

  • خادم الشهدا

  • خادم الشهدا

  • خادم الشهدا

  • خادم الشهدا

  • خادم الشهدا

  • خادم الشهدا

تربیت کردن یا تربیت شدن؟

   در نگاه اول، عنوان تربیت کردن مانع تربیت شدن است! شاید با آموزه های علمی و هنجارهای شناختی رایج در روانشناسی ناسازگار باشد و این سوال در ذهن ما شکل بگیرد که چگونه ممکن است تربیت کردن، مانع تربیت شدن بشود؟! آیا این تعبیر، مخالف با اصل رشد و کمال نیست؟ پاسخ این است که اگر نوجوان و جوان را به آنچه ناخودآگاه در پی آن است آگاه نمایند، اشتیاق او به کشف آن کمتر می شود و اگر وی را به آن اجبار کنند، از آن دور می شود. چرا که انسان همواره به دنبال آن چیزی است که دست نایافتنی است و هرگاه به آن دست یابد، عشق به آن را از دست می دهد.

   مولوی در کتاب فیه مافیه می گوید: "هزار سخن از بیرون بگوی! تا از درون مصداقی نباشد، سود ندارد. هم چنان که درختی را تا بیخ او تری نباشد، اگر هزار سیل آب بر او ریزی سود ندارد. اول آن جا در بیخ او تری بباید تا آب او مدد شود. اگر همه ی عالم نور گیرد، تا در چشم نوری نباشد هرگز نور نبیند. اکنون اصل آن قابلیت است که در نفس است."

نوجوانی از تبارِ انسانیت

   علی توحیدی در خانواده ای رشد پیدا کرده است که مفاهیم و ارزش های متعالی دینی و خداشناسی را به عین می بیند. محیط خانواده ی علی، محیطی به دور از امر و نهی و تحکم است. او در کودکی زلال نورانی معارف اسلامی را به درستی می نوشد و جان خود را با معارف دینی سیراب می کند. این گونه است که در نوجوانی و جوانی در مسیر نورانی خودسازی گام بر می دارد و ره صد ساله را یک شبِ می پیماید.

   «رفتارش در منزل بسیار خوب بود و به همه ی اعضای خانواده احترام می گذاشت و سعی می کرد کارهای شخصی اش را خودش انجام دهد. چون انسانی رئوف و مهربان بود، اکثر اقوام و همسایه ها او را دوست داشتند و علی را مانند فرزند خودشان می دانستند.

   خیلی احترام بزرگ ترها را رعایت می کرد. از وقتی نوجوان شد حتی اگر دکمه ی لباسش هم می افتاد و یا لباسش پاره می شد یا به اتو نیاز داشت به من نمی گفت. خودش دکمه لباس را ناجور وصله می زد، ولی به من نمی گفت برایش انجام دهم. بی اتو لباس نمی پوشید، خودش لباسش را اتو می کرد. هیچ وقت از من چیزی نمی خواست.

   بعضی اوقات پدرش برایش به جبهه پول می فرستاد. وقتی جنازه علی را آوردند هیچ پولی در جیب نداشت. خیلی ناراحت شدم. دوستان شهید می گفتند که همه را هدیه کرده و من به شوخی می گفتم لابد پول نداشته تا بیاید به فریمان و لذا آن قدر مانده تا شهید شده!»

(راوی: مادر شهید)

   «علی در منزل بسیار به ما کمک می کرد. علی واقعاً انسان پخته ای شده بود. همیشه با خودم فکر می کنم اگر من به جای علی به جبهه رفته بودم، او به راحتی علی رغم سن کم، از پس اداره ی زندگی بر می آمد. علی به دیگران بسیار کمک می کرد.»

(راوی: پدر شهید)

  • خادم الشهدا

  • خادم الشهدا

  • خادم الشهدا

  • خادم الشهدا