زحمت شما را کم کردم
مجید افقهی در یک عملیات از ناحیه دست مورد اصابت گلوله قرار گرفت. او را به بیمارستان منتقل کردند، پس از معاینه دکتر گفت: گلوله در کنار عصب دست قرار گرفته، اگر این جا بخواهیم گلوله را در بیاوریم احتمال آن که عصب دست قطع شود خیلی زیاد است باید به تهران اعزام شود. وقتی مجید فهمید می خواهند او را به تهران اعزام کنند، در فرصتی که پرستارها برای تهیه وسایل پانسمان رفته بودند، پنس را برداشته و خود به عمل جراحی پرداخت و گلوله را از دستش خارج کرد.
هنگامی که پرستارها برگشتند با گلوله روی تخت مواجه شدند بودند. مجید به آن ها گفت: گلوله را نمی توانستید در بیاورید... ولی پانسمان که می توانید بکنید! پس چرا معطل هستید؟ دستم را ببندید می خواهم به خط بر گردم!
دکتر مجذوب روحیه بالای او شده بود. او را به اتاق خودش دعوت کرد، مجید صبح روز بعد به خط بر گشت.
- ۹۶/۰۶/۲۸