لبخند بسیجیان
خمینی به لبخند بسیجیانش یقین داشت
نفر اول از راست: شهید حسن رفویی
وداع، نامه سوم شهید حسن رفویی
بسمهتعالی، وداع آخرین، آخرین نماز را با هم خواندیم و در کنار یکی از عزیزترین یارانم و چه باشکوه بود آخرین تماسهای عاشق با معشوق خویش. نجواهای عارفانهی یاران حسین علیه السلام، تجلی بخش شب عاشورا بود که یاران اباعبدالله علیه السلام همگی با خواندن قرآن و نماز شب و گریه با هم دیگر وداع میکردند.
پس از انجام مراسم نماز و تعقیبات، همگی یاران دست روی دست گذاشته و صیغهی اخوت و برادری را خواندیم. در صورت لیاقت یکی از ما و یا جمعی از ما برای زیارت و شفاعت در روز آخرت، دست دیگر یاران را گرفته و با خود ببرد. پس از آن جلسهی وداع یاران حسین علیه السلام، در آغوش هم گریستند و از یکدیگر قول شفاعت گرفته و طلب عفو و بخشش نمودند.
خدا شاهد است اگر کسی از بیرون میآمد، فرشته و ملائک خداوند و حضور حضرت حق را در آن مجلس میدید و باور میکرد. خداوند انشاءالله تا آخرین لحظات عمر، این تماس عاشقانه را از ما نگیرد و ما را هم چون آل محمد بمیراند و اگر صلاح در زنده بودن است، حیات ما را مثل حیات محمد و آل اطهارش علیهم السلام قرار دهد. ان شاء الله
21/11/64، غروب عملیات- التماس دعا- حسن
- ۹۴/۰۶/۱۲