روزهای خوش حماسه و مردانگی
*اجازه می خواهم خاطره ای از اعزام اولین گروه فرهنگیان فریمان به جبهه های نبرد حق علیه ی باطل نقل کنم. در یک اردوی عقیدتی سیاسی در شهریور ماه 1360 در روستای چهارتکاب فریمان شرکت کردیم و در پایان این اردو، عده ای از فرهنگیان ثبت نام کردند تا در آموزش نظامی شرکت کنند و عازم جبهه شوند.
در اوایل جنگ، آموزش ها خیلی سازماندهی شده نبود و افراد با هر میزان آموزش و آمادگی که داشتند اعزام می شدند. به محل سپاه فریمان رفتیم، به هر نفر یک کوله پشتی و یک قبضه تفنگ ام یک دادند. یکی از برادران پاسدار به نام حسینی، ماءمور آموزش ما شد. ما را به کوه های کته شمشیر علیا بردند و دو روز را در آن جا آموزش دیدیم و بعد از آن برای آموزش رزم شبانه به تنگل رباط حدیره رفتیم و دو شبانه روز را در آن جا ماندیم و بعد از آمدن به فریمان، به محل جهاد کشاورزی فعلی که در آن زمان ساختمان قدمی داشت و کارهای تبلیغاتی جهاد سازندگی در آن جا انجام می شد، به آموزش بعضی از اسلحه ها از جمله کلت، نارنجک، ژ3، برنو و تیربار پرداختیم.
آموزش نظامی در تنگل رباط حدیره
به هرحال آموزش ما کمتر از ده روز طول کشید، ما یک گروه ده نفری بودیم که با آموزش اندکی عازم جبهه ها شدیم. تعدادی از ما، سربازی خدمت نکرده بودیم؛ توپ و تانک و خمپاره و 106 را ندیده بودیم و با صدای آن ها آشنا نبودیم که بعدا در جبهه با آن ها آشنا شدیم.
ما در مهرماه 1360 به اهواز اعزام و از آن جا به سوسنگرد و در جبهه الله اکبر مستقر شدیم. جمع بسیار صمیمی و برادرانه ای داشتیم. لطف خدا شامل ما شد، در این جبهه ماندیم تا این که در نیمه شب هشتم آذرماه 1360 ، عملیات طریق القدس آغاز و منجر به فتح بستان گردید.
جواد عاشوری
- ۹۴/۰۳/۲۱