هیئت مذهبی جامعة الحسین علیه السلام فریمان

هیئت مذهبی جامعة الحسین علیه السلام فریمان

فکر ،حرکت عقل است و ذکر،حیات دل. هیئت آمیزه ای است از فکر و ذکر. هیئت،محل گردآمدن به دور شمع است،پروانه وار. هیئت یعنی شبی که پروانه ها به دور شمع،بال می زنند. یعنی صدای نور شمع،که پر را می سوزاند و ناله می آفریند. ارزش هیئت به شمع آن است نه به جمع ما ناپروانه ها،که به ادای بال و پر زدن دل خوشیم.
اینجا خیمه جامعه الحسین فریمان در فضای مجازی ست. هیئتی که بیش از 15 سال پیش با ذکر یا مهدی و با استعانت از ارواح مطهر 380 شهید فریمان شکل گرفت. و امروز بعد از سال ها، بیرق هیئت به نام حضرت سیدالشهداء افراشته می شود. امروز هم برای شهید شدن فرصت هست، باید دل را صاف کرد...

یادآوری: چنانچه از شهدا و رزمندگان فریمانی و فعالیتهای اجتماعی در فریمان عکس، سند، فیلم و ... در اختیار دارید، برای انتشار به رسم امانت به ما بسپارید
.................................
خراسان رضوی- فریمان
صندوق پستی: 188-93916
پیام کوتاه: 3000502600
کانال تلگرام: jameatolhosein@

نبرد در پد خندق

سه شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۲، ۰۸:۳۰ ب.ظ
                                                                        بر اساس خاطره ای از سردار شهید مجید افقهی

   در ادامه ی عملیات بدر در اسفندماه سال 1363 نیروهای عراقی در انتهای خندق در محاصره ی رزمندگان اسلام قرار گرفتند اما به وسیله ی هلی کوپترهای هوانیروز عراق تقویت شدند.

  عدنان خیرالله با هزار دستگاه تانک از ته جاده خندق پیش آمد، سر پد خندق جنگ شدیدی به وجود آمد، عراقی ها در این عملیات هم شیمایی زدند.

  بعضی از فرماندهان گردان ها نظیر؛ بصیر، جامی و حافظی شهید شده بودند، سیدهاشم موسوی مجروح شده بود و علی ابراهیمی تنها مانده بود.

   مرتضی قربانی معاون عملیاتی قرارگاه داخل سنگر عراقی ها مستقر شده بود تا از نزدیک قضایا را بررسی و رفع و رجوع نماید.

آقای قربانی از من پرسید:

-آقا مجید! چه خبر؟

-بچه ها رفته اند جلو

-از اسماعیل چه خبر؟

-آقا اسماعیل از ناحیه ی چشم مجروح و به عقب منتقل شد

-الان فرمانده کیه؟

-آقای احمدی

  سپس آقای احمدی را احضار نمود و یک سری تدابیر نظامی را به ایشان ابلاغ کرد تا مقداری از فشار عراقی ها به لشکرهای 5 نصر و 14 امام حسین(علیه السلام) کاسته شود.

  در آن جا به جز جاده خندق جاده ی دیگری نبود، از همان جا با کمک چند تن از نیروهای ویژه واحد اطلاعات و عملیات وارد عمل شدیم.

  چهار لول عراقی در موقعیت معروف به فلکه طبرسی، بد جوری بچه ها را درو می کرد، گلوله های 106 بهش اصابت کرد و او را از کار انداخت، فلکه ی طبرسی شکسته شد و موج حمله به سمت انتهای پد خندق و فلکه ی امام رضا علیه السلام ادامه یافت تا به سنگر اورژانس رسیدیم.


http://zoomnews.ir/fa/wp-content/uploads/por00098.jpg

   قایق های موجود در منطقه فقط اسرای عراقی را تخلیه می کردند، جاده ی خندق تا انتها فتح شد اما مگر هلی کوپترهای عراقی تمامی داشت؟! آقای احمدی از من خواستند تا با کمک چند نفر از بچه ها برویم پاسگاه سلمان را منهدم کنیم.

  در پاسگاه سلمان با 11 عراقی درگیر شدیم و آن ها را به اسارت گرفتیم، مقداری که جلوتر رفتیم به جمعی از شهدای لشکر 5 نصر برخورد کردیم که بعد از منهدم شدن قایقشان به شهادت رسیده بودند.

  آن روز بچه هایی مثل مجید افقهی، علی آرام و علی معلم داخل آب هور شیرجه می زدند و پیکر مطهر 36 شهید را از آب خارج و به عقب منتقل نمودند.

راوی: سیدمجید مصباحی


  • خادم الشهدا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی