هیئت مذهبی جامعة الحسین علیه السلام فریمان

هیئت مذهبی جامعة الحسین علیه السلام فریمان

فکر ،حرکت عقل است و ذکر،حیات دل. هیئت آمیزه ای است از فکر و ذکر. هیئت،محل گردآمدن به دور شمع است،پروانه وار. هیئت یعنی شبی که پروانه ها به دور شمع،بال می زنند. یعنی صدای نور شمع،که پر را می سوزاند و ناله می آفریند. ارزش هیئت به شمع آن است نه به جمع ما ناپروانه ها،که به ادای بال و پر زدن دل خوشیم.
اینجا خیمه جامعه الحسین فریمان در فضای مجازی ست. هیئتی که بیش از 15 سال پیش با ذکر یا مهدی و با استعانت از ارواح مطهر 380 شهید فریمان شکل گرفت. و امروز بعد از سال ها، بیرق هیئت به نام حضرت سیدالشهداء افراشته می شود. امروز هم برای شهید شدن فرصت هست، باید دل را صاف کرد...

یادآوری: چنانچه از شهدا و رزمندگان فریمانی و فعالیتهای اجتماعی در فریمان عکس، سند، فیلم و ... در اختیار دارید، برای انتشار به رسم امانت به ما بسپارید
.................................
خراسان رضوی- فریمان
صندوق پستی: 188-93916
پیام کوتاه: 3000502600
کانال تلگرام: jameatolhosein@

وصل روزگار

شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۸:۳۰ ب.ظ

انگار تنهایی هم او را تنها نمی گذاشت.وقتی به قلب های پاک و از هم شکافته ی همرزمانش می اندیشید تمام وجودش را عشق وغم فرا می گرفت.از اینکه مانده بود و پرواز را تجربه نکرده بود وجودش سرتاسر حسرت بود...اندیشه واماندن از قافله عشق و شهادت کار هر روز و هر لحظه اش بود.نمی دانست جای چه کسی مانده است و نفس می کشد.روحش اینجا خانه ای نداشت...رها بود.رها...چشمانش از اشک هایی که ریخته بود کاسه ی خون شده بود.خونی به سرخی خون همرزمان شهیدش.کوچه باغ ها را یکی یکی طی می کرد و به شهدا می اندیشید.شهیدان انسان های پاکی که در راه خدا و به خاطر سرزمین شان عاشقانه جهاد کردند.آنها که نماد آشکار(احیاء عند رب)شدند آنها که با قلوب مطمئن خود قصد بزرگ (ارجعی الی ربک)را می جستند و(خالد فیها)شدند در جوار حضرت حق.آنها که جویباربزرگی بودند که از سر چشمه(ونفخت من روحی)جوشیدند و پوییدند و در دریای(انا الیه راجعون)غرق و محو شدند.همسنگران دلاورش را بیاد می آورد.آنها که رفتند تا برای همیشه زنده جاوید بمانند. حقیقت(جاء الحق و زهق الباطل)را چه کسی غیر از شهیدان می توانستند آشکار کنند چرا که تنها آنان بودند که یقین داشتند به(ان الباطل کان زهوقا) .او می دانست...می دانست که سکوی حقیقت طلبی آنها هرگز خالی نمی شود و اینگونه بود که خداوند بهترین ها را برای آنها رقم زد و اینگونه بود که آنها را زنده جاوید خواند.(و گمان مبرید که شهدا مرده اند آنها همیشه زنده اند و نزد پروردگار خود روزی می خورند. ..آیه154سوره بقره) . ...امواج اندیشه هایش گاهی خروشان و گاهی آرام بود.طوفان دلتنگی هایش با باران اشک وجودش را بیش از بیش زلال و خالص می کرد.

می دانست اشک بر شهیدان اشتیاق را به او هد یه می دهد.خوی حماسه را در وجودش زنده می کند و طعم شهادت را در جانش گوارا و شیرین.غروب شد ه بود و نزدیک اذان...بوی لاله عباسی ها همه فضا را پر کرده بود و با نسیم این سو و آن سو می رفت.مشامش پر از عطر بودن می شد.عطر زندگی...او امروز بود و بودن یعنی زندگی...روبروی در باغ ایستاد.در را که باز کرد سبزی برگ ها و سرخی سیب ها نگاهش را نوازش کرد.صدای اذان را شنید.با تمام وجود نفس کشید...و با خدای خویش این چنین زمزمه کرد:پروردگارم...ای مهربان شاهد...فرصت عاشق شدن و شقایق بودن را به من عطا کن و پرواز را به من بیاموز که اگر همه درها بسته باشد در های آسمان همیشه باز است.آمین....

(به بهانه رسیدن روزهای دفاع مقدس و برای خادم الشهدای خوب زادگاهم)


  • خادم الشهدا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی