هیئت مذهبی جامعة الحسین علیه السلام فریمان

هیئت مذهبی جامعة الحسین علیه السلام فریمان

فکر ،حرکت عقل است و ذکر،حیات دل. هیئت آمیزه ای است از فکر و ذکر. هیئت،محل گردآمدن به دور شمع است،پروانه وار. هیئت یعنی شبی که پروانه ها به دور شمع،بال می زنند. یعنی صدای نور شمع،که پر را می سوزاند و ناله می آفریند. ارزش هیئت به شمع آن است نه به جمع ما ناپروانه ها،که به ادای بال و پر زدن دل خوشیم.
اینجا خیمه جامعه الحسین فریمان در فضای مجازی ست. هیئتی که بیش از 15 سال پیش با ذکر یا مهدی و با استعانت از ارواح مطهر 380 شهید فریمان شکل گرفت. و امروز بعد از سال ها، بیرق هیئت به نام حضرت سیدالشهداء افراشته می شود. امروز هم برای شهید شدن فرصت هست، باید دل را صاف کرد...

یادآوری: چنانچه از شهدا و رزمندگان فریمانی و فعالیتهای اجتماعی در فریمان عکس، سند، فیلم و ... در اختیار دارید، برای انتشار به رسم امانت به ما بسپارید
.................................
خراسان رضوی- فریمان
صندوق پستی: 188-93916
پیام کوتاه: 3000502600
کانال تلگرام: jameatolhosein@

حقیقت دعا

جمعه, ۲۲ مهر ۱۳۹۰، ۰۸:۳۰ ب.ظ

در نیایش، هم به ستایش خدا و بازگو کردن نعمت ها و خوبی هایش در حق خود می پردازیم، هم کاستی ها، معجزه ها، نیازها، خطاها و قصورها و تقصیرهای خود را بر زبان می آوریم و هم از آن قادر متعال می طلبیم که نیازمان را برآورد؛ مشکلمان را حل کند؛ دردمان را درمان نماید؛ خطایمان را ببخشاید و ما را مشمول نگاه لطف و مهربانی خویش قرار دهد و دعایمان را مستجاب کند.
اینها همه، هم روح ما را پالایش می دهند، هم صفای درون و امیدواری ایجاد می کنند، هم وسیلة اصلاح نفس و جبران لغزش ها و خطاها می گردند و هم ما را خدایمان نزدیک تر می کنند. سعدی می گوید:
دوست نزدیک تر از من به من است
وین عجب تر که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که او
در کنار من و من مهجورم
امام صادق علیه السلام می فرماید: «علیکم بالدعا، فانکم لاتتقربون بمثله؛2 بر شما باد دعا و نیایش! همانا شما به چیزی مانند دعا به خدا نزدیک نمی شوید».

احساس نیاز

تا انسان، نیاز خود را درک نکند و درماندگی و عجز خویش را نشناسد، در پیشگاه رفیع خدا، سر فرود نمی‏آورد و زبان به نیایش و ستایش، نمی‏گشاید و دعا نمی‏کند.
طغیان گری، خوی کسانی است که احسای بی‏نیازی می‏کنند؛ چه در عرصه مال و ثروت، چه در زمینة قدرت و مقام و چه در عرصة دانش و علم-آموزی.
خداوند می‏فرماید: انسان، همین که خود را بی‏نیاز ببیند، طغیان می‏کند؛ «ان الانسان لیطغی ان راهُ استغنی».3
آفریدگارمان برای این که سرنوشت ما دچار سرکشی و عصیان و طغیان نشود، پیوسته عجز ما را به رخمان می‏کشد؛ تا داشته ها و دانسته ها و عنوان‏‏ها، ما را مغرور نسازند. می‏فرماید:
«یا ایها الناسٌ انتم الفقراءُ الی الله و الله هو الغنی الحمید؛4 ای مردم همه شما به درگاه خداوند، نیازمندانید و تنها اوست که بی‏نیاز و ستوده است».
یک ذره ز عجز خویش ابراز کنیم
چندان که خدا غنی است، ما محتاجیم
آن چه حس بندگی و روحیه نیایش و ستایش خدا را در ما ایجاد می‏کند و تداوم می‏بخشد، یاد پیوستة این نکته است که ما بنده ای ناچیز و موجودی کوچک و ناتوان و آفریدة خدای بزرگ و قادری هستیم که با یک ارادة او، هستی به وجود آمده و با مشیت او، تداوم یافته است و همة کائنات، در همه چیز، نیازمندان آن ذات مقدسند.
این شناختن شهودی، هرچه در انسان، روشن تر، زنده تر و ژرف تر باشد، «احساس بندگی» هم بیشتر خواهد بود و پای انسان در مسیر طاعت و بندگی، پویاتر خواهد گشت.

ادب دعا

در وعدة الهی و صدق آن، تردیدی نداریم. چه کسی از خدا راست گوتر و به وعده هایش وفاکننده تر است؟
او فرموده است: «ادعونی استجب لکم؛ مرا بخوانید؛ تا شما را اجابت کنم».5
ولی... چه می شود که بسیاری از دعاها به هدف اجابت نمی‏رسد؟ چرا دعا می‏کنیم؛ ولی مستجاب نمی‏شود؟
اشکال از کجا و از کیست؟
از دعا؟ از دعاخوان؟ از نبودن شرایط اجابت؟ از وجود موانع در استجابت؟ هر کدام از اینها به نوعی می‏تواند در عدم استجابت دعاها موثر باشد. خاصیت «دارو»، درمان است؛ ولی اگر پرهیزهای لازم و توصیه های جنبی پزشک را نادیده بگیریم، آیا می‏توانیم از نسخه و دارو، انتظار معجزه داشته باشیم؟
دعا همراه شناخت و معرفت نسبت به پرودگار، یکی از آداب است. از دعای جاهلانه، نمی‏توان توقع اجابت داشت.
گروهی به امام صادق علیه السلام گفتند: ما دعا می‏کنیم؛ اما اجابت نمی‏شود؛ چرا؟ فرمود: برای این که شما کسی را می‏خوانید که او را نمی‏شناسید؛ «لانکم تدعون من لا تعرفونه».6
اخلاص در دعا، یکی از آداب است؛ پس دعای ریاکارانه، بی اثر است.
دعا و خواستن از ژرفای جان و صمیم قلب، نه صرفاً به زبان، ادب دیگر است.
اصرار و الحاح و پیگیری و استمرار، ادب دیگری است.
درخواست عاجزانه، ملتمسانه، نیازمندانه و با تضرع و زاری و نه حاکمانه و آمرانه، ادب دیگر دعاست.
داشتن «حال دعا» و نشاط روحی در نیایش و نه کسالت و بی‏حوصلگی و بی‏میلی، ادب دیگر نیایش است.
امام صادق علیه السلام می‏فرماید: «خداوند، دعایی را که از دل غافل و بی‏خیال برخاسته باشد، اجابت نمی‏کند. هر گاه دعا می‏کنی، با دل و جان و «اقبال قلب»، دعا کن و آن گاه به اجابت دعا، یقین داشته باش».7
مهم در دعا، حضور قلب، آمادگی باطنی، توجه و خشوع است و واقعاً خدا را یاد کردن؛ نه نام او را لقلقة زبان ساختن و به صورت عادت و بی‏توجه دعا کردن.
روایت است که حضرت موسی علیه السلام به خداوند عرض کرد: پروردگارا! آیا به من نزدیکی تا با تو نجوا کنم یا از من دوری تا ندا و صدایت بزنم؟
خداوند وحی کرد: ای موسی! من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند؛ «انا جلیس من ذکرنی».8
در کنار او بودن و باز هم مهجوری، آیا بی‏توفیقی نیست؟
به زبان یاد او کردن، ولی در دل حضور خدا را لمس نکردن، آیا دوری از ساحت قرب او نیست؟

موانع اجابت

گاهی دعا با آدابش انجام می‏گیرد؛ ولی «موانع»، جلوی استجابت را می‏گیرند.
اگر دعا، برقراری پیوند و ارتباط بین خالق و مخلوق است، گاهی عواملی این رابطه را می‏گسلند.
گاهی ریا و تظاهر، دوست بد و همنشین ناصالح، درآمدهای حرام، گناهان زشت، ناسپاسی نعمت‏‏ها، فراموشی خدا در خوشی‏‏ها و لذت‏‏ها، تکیه به غیر خدا و... خطوط تماس را می‏پوشانند و سبب می‏شوند صدایمان به خدا نرسد و دعایمان مستجاب نشود.
در کشور دل، ملال پیش آمده است
بین دل و دین، جدال پیش آمده است
در سیستم ارتباطی ما و خدا
چندی است که اختلال پیش آمده است
این اختلال در «خط تماس»، در پی معصیت پیدا می‏شود.
در دعای کمیل می‏خوانیم:
«اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء؛ خدایا! آن گناهانی را از من ببخشای که دعا را حبس می‏کند و نگه می‏دارد».
گاهی از یک کارمند یا دانشجو یا سرباز، خطای فاحش و بسیار زشتی سرمیزند که از چشم مدیر و استاد و فرمانده می‏افتد و آن گاه هر چه تقاضا کند، مرخصی بخواهد، ارفاق بطلبد و...، مورد توجه قرار نمی‏گیرد؛ هرچند که استاد و مربی و مدیر، رؤف و مهربان هم باشند.
بعضی گناهان، این گونه اند و پل ها را می‏شکنند و سیم‏‏های رابطه را قطع می‏کنند و زمینه اجابت را از بین می‏برند.
ممکن است کسی که دچار گرفتاری می‏شود، به یاد خدا بیفتد و دست به دعا بردارد.
اگر در چنین حالتی به او خطاب شود: تا حالا کجا بودی؟ چرا صدایت برای ملکوت و آسمانیان و فرشتگان آشنا نیست؟
چرا وقتی به دردسر افتاده ای، یادت آمده که خدایی هم هست که می‏تواند گره گشا باشد؟ و... اگر چنین خطاب شود، چندان هم دور از انتظار نیست.
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «اغتنمو الدعا عند الرقه، فانها رحمه؛9 هنگامی که رقت قلب برایتان پیش آمد، دعا را مغتنم بشمارید؛ چرا که این حالت، رحمت است».
در کوی ما شکسته دلی می‏خرند و بس
بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است
«الهی! تا بوده ای، غفار بوده ای؛ تا هستی، ستار باش».

پی نوشت:
1. محدثی، برگ و بار، ص 21.
2. مجلسی، بحارالانوار، ج 90، ص293.
3. علق، آیة 6.
4. فاطر، آیة 15.
5. غافر، آیة 60.
6. بحارالانوار، ج90، ص368.
7. کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 473.
8. همان، ص 496.
9. بحارالانوار، ج 90، ص313.

  • خادم الشهدا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی