- ۰ نظر
- ۱۵ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۴۰
خوشا کانون گرم خانواده
انسان ها بیشتر وقت شان را در گروه ها هستند و به صورت عضوی از این گروه ها زندگی می کنند. آن ها به عنوان اعضای یک خانواده، ساکنان یک محله یا یک شهر، اعضای یک گروه خاص اجتماعی یا اقتصادی و یا مذهبی و قومی نیز به عنوان شهروندان یک ملت با یکدیگر رابطه دارند. آنها حتی اگر خودشان هم آگاه نباشند که اعضای یک گروه هستند، باز به شیوه هایی فکر و عمل می کنند که دست کم بخشی از آن ها را عضویت در گروه تعیین می کند. نوع لباسی که می پوشند، نوع خوراک و نحوه ی خوردن آن ها، عقاید و ارزشهایشان و رسومی که رعایت می کنند، همگی تحت تاثیر عضویت آن ها در گروه های گوناگون می باشد.
امروز سری به کودکان و نوجوانان خودمان در جامعه بزنیم. متاسفانه غالب آن ها، الگوهای خود را در شبکه های اجتماعی و گوشی تلفن همراه خود و یا اینترنت و ماهواره جستجو می کنند. در این بین، خانواده کمترین نقش تربیتی خود را به خوبی ایفا می کند و بعد از مدتی، نوجوان ما که با این فرهنگ رشد نموده است، به عنوان یک جوان و مرد خانواده، در جامعه بروز و جلوه پیدا می کند.
علی توحیدی در خانواده ای رشد پیدا کرده است که به همه ی جوانب اعم از تربیت، تفریح، بازی، صمیمیت، مشورت، آزادی بیان و اظهار عقیده و از همه مهم تر دیدن تصاویر خوب از یک زندگی آرمانی، به درستی پرداخته شده است. در این خانواده، هر چیز در جای خودش قرار دارد و از افراط و تفریط به دور است، هرچند پدر خانواده وضع مالی خوبی دارد و می تواند همه نوع امکانات مادی را برای خانواده فراهم کند، اما اهل خانه یاد گرفته اند که حد اعتدال را در هر چیزی، حتی استفاده از نعمت ها رعایت کنند.
« علی بسیار اهل شوخی بود. در جمع های خانوادگی شوخی می کرد تا من و مادرش را بخنداند. با یک لهجه خاصی ادا در می آورد و ما کلی به او می خندیدیم. اما در جمع فامیل و دوستان، حرمت ها را نگه می داشت و ما از او شوخی نمی دیدیم.»
(راوی:پدر شهید)
علی در نوجوانی در کنار تربیت روح، فنون مختلف را هم فرا می گیرد:...
«من یک دستگاه ماشین کمپینگ از آلمان خریده بودم که امکانات کامل سفر را داشت. ما معمولاً تعطیلات را با علی و خانواده به شمال کشور می رفتیم. در این سفرها و در مسیرهای خلوت، رانندگی خودرو را علی بر عهده داشت. با اینکه چندسال به سن قانونی گرفتن گواهینامه اش مانده بود، اما تسلط خوبی بر رانندگی داشت. موقع رانندگی علی، با کمال اطمینان در ماشین می خوابیدم.»
(راوی: پدر شهید)
او روش درست زندگی کردن را می داند و می تواند در سختی های زندگی، به خوبی مدیریت کند.
«در موقع سختی ها، روش زندگی کردن را یاد گرفته بود. با وجود این که در رفاه مادی بود، ولی هیچ وقت ولخرجی نمی کرد. هیچ وقت از من نمی خواست که برایش وسیله ای بخرم، الا این که با جمله "اگر امکان دارد"همراهش می کرد.
همان امکاناتی که برایش خریده بودم می گفت کافی است و به حداقل آن رضایت داشت. قناعت مهم ترین صفت علی بود. هیچ وقت برای تهیه امکانات اصرار نمی کرد. اجبار نمی کرد که فلان وسیله را برایم بخرید.»
(راوی: پدر شهید)
تربیت روح برای علی بسیار مهم است و لحظه ای از آن غفلت نمی کند. هرچند نوجوانی کم سن و سال است، اما به واسطه ی تربیت صحیح، به فضائل اخلاقی هم توجه دارد...
« خیلی کم عصبانی می شد. من عصبانیت او را کمتر به خاطر دارم. اما وقتی عصبانی می شد مقداری صدایش بلندتر می شد و زود هم خود را کنترل می کرد. نمی گذاشت عصبانیتش ادامه پیدا کند.»
(راوی: پدر شهید علی توحیدی)