حسین (ع) دیگر هیچ نداشت که فدا کند، جز جان که میان او و اداء امانت ازلی فاصله بود... و این جا سدره المنتهی است... این حسین(ع) است که عرصات غایی خلافت تکوینی انسان را تا آن جا پیموده است که دیگر جز جان میان او و مقصود فاصله نیست... مردانگی و وفای انسان نیز به تمامی ظهور یافت و آن قامت مردانه ی عباس بن علی با دستان بریده در شریعه ی فرات آیتی است که روح از این منزلگاه نیز گذشته است و عجیب آن است که آن باطل چگونه در این ظاهر جلوه میکند.
دستان عباس بن علی قطع شده بود که آن ملعون توانست گرز بر سر او بکوبد، اما تا دستان ظاهر بریده نشود، بال های بهشتی نخواهد رست. اگر آسمان دنیا بهشت است، آسمان بهشت کجاست که عباس بن علی پرنده ی آن آسمان باشد؟
فرشتگان عقل به تماشاگه راز آمده اند و مبهوت از تجلیات علم لدنی انسان به سجده درافتاده اند تا آسمانها و زمین، کران تا کران به تسبیح انسان کامل درآید و رشته ی اختیار دهر به او سپرده شود...
- ۰ نظر
- ۱۷ آذر ۹۰ ، ۲۰:۳۰