مروری کوتاه بر زندگی شهید عباسعلی پورافخم
در دوازدهمین روز از شهریورماه سال 1343 همزمان با سال های اوج گیری نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) در روستای کته شمشیر فریمان و در خانواده ای مذهبی و متدین، فرزندی مبارک به دنیا آمد که نامش را عباسعلی گذاردند.
عباس در خانواده ی مذهبی که همیشه در مجالس ائمه ی اطهار(علیهم السلام) شرکت می کنند تربیت یافت و در همان دوران کودکی، موفق به حفظ چند سوره از قرآن کریم شد. به خواندن نماز علاقه ی زیادی داشت و در کودکی همیشه در کنار پدرش به نماز می ایستاد و در عین حال، رابطه ی صمیمی با معلمان مدرسه داشت.
او از این که برخی از دانش آموزان نسبت به معلمان خود بی احترامی می کنند ناراحت بود و در عین حال در بین اقوام و همسایه ها نیز از محبوبیت خاصی برخوردار بود.
عباس مدتی بعد به همراه خانواده ساکن فریمان شدند و از همان ابتدا پایش به مسجد خانم النبیین(ص) باز شد؛ حضور در محلی که زمینه های تربیت صحیح دینی و تلاش برای کسب کمالات معنوی را در او تقویت نمود.
هنوز در و دیوار مسجد خاتم النبیین(ص) یاد و خاطره ی عباسعلی را در ذهن خود دارد و فضای مسجد هنوز هم معطر به عطر خوش عباسعلی است.
دوره نوجوانی اش در حال اتمام بود که انقلاب به پیروزی رسید. عباس علی پورافخم فرزند انقلاب بود و همواره در راه دفاع از ارزش های اسلامی و انقلابی سر از پا نمی شناخت. این روحیه، او را به سمت عضویت در ارتش بیست میلیونی کشاند. ارتشی که پایه گذار آن، روح خدا بود و فارغ التحصیلان آن مدرک عالی شهادت را به دست می آوردند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل بسیج به فرمان حضرت امام خمینی(ره)، عباس علی پورافخم به عضویت لشگر مخلص خدا در آمد و در اولین فرصت یعنی در سن 17 سالگی همزمان با شروع جنگ تحمیلی و تجاوز حزب بعث به میهن اسلامی، عازم جبهه های نبرد حق علیه ی باطل شد تا مردانه از شرف و عزت این ملت دفاع کند.
مادر شهید در بیان خصوصیات اخلاقی شهید نقل می کند:عباس فردی با اخلاص بود. کار را فقط برای رضای خدا انجام می داد، لذا دوست نداشت مورد تعریف و تمجید قرار بگیرد و یا کسی در جریان کارهایش قرار بگیرد.
اخلاص همان گوهر ارزشمندی است که همچون دری گران بها در زندگی مخلصین می درخشد و عباس در نوجوانی به این گوهر درخشان دست می یابد.
ایشان در بیان ویژگی های رفتاری آن شهید والامقام اضافه می کند:در گفتارش صادق بود، هیچ گاه دروغ نمی گفت و دوست نداشت از دیگران نیز دروغ بشنود. متواضع و فروتن بود.
عشق به شهادت در وجود عباسعلی پورافخم شعله می کشد و روح بلند او را بی تاب می کند. مادر شهید در وصف حالات شهید می گوید:همیشه از شهید و شهادت به بزرگی و عزت یاد می کرد. مقام شهدا را بسیار ارج می نهاد و آنان را بهترین و شایسته ترین بندگان خدا می دانست.
عباسعلی پورافخم علاقه ی بسیاری نسبت به خانواده ی شهدا داشت. سفارش می کرد حتماً در تشییع شهدا شرکت کنید و به خانواده ی شهدا سر بزنید و از آن ها دلجویی کنید.
پدر شهید که خود از معتمدین فریمان است از بهترین خاطره اش این گونه یاد می کند:بهترین خاطره ی من همان شبی بود که رضایت نامه ی او را برای رفتن به جبهه امضاء کردم.
آن شب او را در یک حالت بسیار خوبی مشاهده کردم، گویا مقام و مرتبه ای که خداوند به شهدا وعده داده است در همان ساعت با چشمانش می دید. در یک حالت روحانی و شعف خاصی او را مشاهده می کردم، گویی می خواست به دیدار بهترین دوستش برود، و به آرزویش برسد. آرام و قرار نداشت، تا آن شب هیچ گاه او را آن قدر خوشحال ندیده بودم.
عباسعلی پورافخم عازم جبهه می شود. فرزند مسجد خاتم النبیین(ص) فریمان که بعد از افطار شب های رمضان به فکر سیراب کردن مومنین روزه دار بود، چه زیبا مشق شهادت را می نویسد. او پس از ماه ها ایثار و جان فشانی در راه دفاع از انقلاب اسلامی، در عملیات رمضان و در ماه رمضان فرزندی که متولد ماه رمضان بود در روز شهادت شهید رمضان، حضرت علی(ع) روح بلندش به ملکوت اعلی پر کشید و شهد شیرین شهادت را سر کشید.
پدر شهید می گوید:اگر او را در عالم خواب و رویا ببینم به او می گویم خوشا به حالت که در این راه شربت شهادت نوشیدی و از او می خواهم با توجه به مقام و منزلتی که در پیشگاه خداوند متعال دارد ما را نیز مورد شفاعت خود قرار دهد.
روحش شاد و یادش گرامی باد
- ۰ نظر
- ۰۶ بهمن ۹۰ ، ۲۰:۳۰