هیئت مذهبی جامعة الحسین علیه السلام فریمان

هیئت مذهبی جامعة الحسین علیه السلام فریمان

فکر ،حرکت عقل است و ذکر،حیات دل. هیئت آمیزه ای است از فکر و ذکر. هیئت،محل گردآمدن به دور شمع است،پروانه وار. هیئت یعنی شبی که پروانه ها به دور شمع،بال می زنند. یعنی صدای نور شمع،که پر را می سوزاند و ناله می آفریند. ارزش هیئت به شمع آن است نه به جمع ما ناپروانه ها،که به ادای بال و پر زدن دل خوشیم.
اینجا خیمه جامعه الحسین فریمان در فضای مجازی ست. هیئتی که بیش از 15 سال پیش با ذکر یا مهدی و با استعانت از ارواح مطهر 380 شهید فریمان شکل گرفت. و امروز بعد از سال ها، بیرق هیئت به نام حضرت سیدالشهداء افراشته می شود. امروز هم برای شهید شدن فرصت هست، باید دل را صاف کرد...

یادآوری: چنانچه از شهدا و رزمندگان فریمانی و فعالیتهای اجتماعی در فریمان عکس، سند، فیلم و ... در اختیار دارید، برای انتشار به رسم امانت به ما بسپارید
.................................
خراسان رضوی- فریمان
صندوق پستی: 188-93916
پیام کوتاه: 3000502600
کانال تلگرام: jameatolhosein@

۲۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

به اطلاع مخاطبین عزیز می رساند، هیات جامعه الحسین(ع) فریمان در نظر دارد،

دومین مرحله سیره پژوهی شهدای شهرستان فریمان

را با همت جوانان عزیز آغاز نماید.

دوستانی که آمادگی دارند به صورت داوطلبانه به عنوان پژوهش گر همکاری نمایند، آمادگی خود را به شماره 3000502600پیامک نمایند.

http://s4.picofile.com/file/8181417918/6.jpeg


  • خادم الشهدا

جلسات بزرگداشت، ادامه‌ی حرکت جهادی و ادامه‌ی شهادت است. اگر نام شهیدان ما تکرار نمیشد، تجلیل نمیشدند و احترام به آنها و خانواده‌های آنها در جامعه‌ی ما به‌صورت یک فرهنگ درنمی‌آمد - که خوشبختانه به‌صورت فرهنگ درآمده  - امروز بسیاری از این یادهای ارزشمند و گرانبها فراموش شده بود؛ این ارزشگذاری عظیمی که با حرکت شهادت در یک جامعه به‌وجود می‌آید، به فراموشی سپرده شده بود. نباید بگذارید این اتّفاق بعد از این هم بیفتد؛ روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. و اگر این شد، آن‌وقت مسئله‌ی شهادت که به معنای مجاهدت تمام‌عیار در راه خدا است، در جامعه ماندگار خواهد شد. و اگر این شد، برای این جامعه دیگر شکست وجود نخواهد داشت و شکست معنا نخواهد داشت؛ پیش خواهد رفت. عیناً مثل ماجرای حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام)؛ امروز ۱۳۰۰ سال یا بیشتر از شهادت حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) میگذرد و روزبه‌روز این داستان برجسته‌تر و زنده‌تر شده. این داستان در بطن خود دارای یک مضامینی است که این مضامین برای حیات اسلامی جامعه ضروری است. اگر این مضامین گسترش پیدا نمیکرد، از اسلام و از قرآن و از حقایق معارف اسلامی هم امروز خبری نبود. اینجا هم همین‌جور است؛ نگذارید نام شهدا و یاد شهدا فراموش بشود یا در جامعه‌ی ما کهنه بشود؛ و البتّه با ابتکارات؛ این جلسات بزرگداشتی که آقایان به‌وجود می‌آورید - که خیلی باارزش است - صرفاً یک جلسه‌ی ترحیم باشکوه نیست؛ این جلسات، دارای مضامین ویژه‌ی خودش است؛ بایستی شهادت را معنا کند، شهید را معرّفی کند، فرهنگ شهادت را در جامعه ماندگار کند.
در مورد شهید خدای متعال میفرماید که اینها زنده‌اند: وَ لا تَقولوا لِمَن یقتَلُ فی سَبیلِ اللهِ اَموات.(۲) وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتًا بَل اَحیآءٌ عِندَ رَبِّهِم یرزَقون* فَرِحینَ بِمآ ءاتهُمُ اللهُ مِن فَضلِه.(۳) اینها آیات قرآن است؛ اینها صریحِ در یک معارفی است که از این معارف هیچ مسلمانی نمیتواند چشم بپوشد. هر کسی به اسلام و به قرآن اعتقاد دارد، این معارف بایستی جلوی چشمش باشد. این آیه‌ی شریفه قرآن میگوید اینها زنده‌اند؛ حیات اینها یک حیات واقعی است، یک حیات معنوی است و نزد خدای متعال مرزوقند؛ یعنی دائم تفضلّات الهی دارد به اینها میرسد؛ فَرِحینَ بِمآ ءاتهُمُ اللهُ مِن فَضلِه. آن طرف مرز زندگی و مرگ چه خبر است؟ انسانها از آن عالم و نشئه‌ی مجهول چه میدانند؟ در مورد شهدا میدانیم که اینها خرسندند، خوشحالند، مسرورند؛ فَرِحینَ بِمآ ءاتهُمُ اللهُ مِن فَضلِه. بعد از این بالاتر: وَ یستَبشرونَ بِالَّذینَ لَم یلحَقوا بِهِم؛(۴) یعنی با ما دارند حرف میزنند، خطاب میکنند به ما: اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَلا هُم یحزَنون.(۵) خیلی مهم است؛ این گوشی که بتواند ندای ملکوتی شهدا را بشنود، این گوش را باید در خودمان به‌وجود بیاوریم. آنها دارند به ما بشارت میدهند، مژده میدهند، خوف و حزن را نفی میکنند: اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَلا هُم یحزَنون. ما بر اثر ضعفهای خودمان دچار خوف میشویم، دچار حزن میشویم؛ اینها به ما میگویند که شما خوف ندارید، حزن ندارید یا در مورد خودشان میگویند یا در مورد ما - بنابر اختلافی که حالا در تفسیر این آیه‌ی شریفه ممکن است مطرح بشود - خوف و حزن را برمیدارند؛ چه در این نشئه، چه در آن نشئه. برای یک ملّت چقدر مهم است که در حرکت خود، در پیشرفت خود حقیقتاً دارای خوف نباشد، دارای حزن نباشد، با امید حرکت کند؛ این پیام شهدا است به ما؛ که باید این پیام را شنید. شماها با این جلسات، با این اجتماعاتی که تشکیل میدهید، موظّفید این پیام را به گوشها برسانید.
نکته‌ی خوبی را برادرمان(۶) گفتند که وقتی جلسه‌ای تشکیل میشود در بزرگداشت شهیدان، آنهایی که شرکت میکنند در این جلسه، هرچه دارای ارج و مقام باشند، بیش از آنچه آنها به آن جلسه برکت و فایده و عظمت بدهند، آن جلسه است که به آنها خیر و برکت و هدایت و معرفت میدهد؛ واقع قضیه این است. کاری کنید که این جلسات، این برکات را داشته باشد؛ اینها را گسترش بدهد، این فرهنگ را در جامعه گسترش بدهد. ملّت ایران کار بزرگی انجام داد؛ کار عظیمی انجام داد. در دنیایی که مبتنی بر مدار زور و زورگویی و چپاولگری قدرتمندان و زورمندان است و ملّتهای مستضعف در مناطق فراوانی از عالم دائماً در زیر فشار این زورمندان قرار دارند، در این دنیا یک موجودی، یک هویتی سر بلند کرد که صریحاً، بدون ملاحظه، با شجاعت کامل این حرکت غلط عالم را - که حرکت سلطه‌گری است و ما از آن تعبیر میکنیم بهنظام سلطه- نفی کرد؛ این کار ملّت ایران است. ملّت ایران نظام سلطه را که مبتنی بر سلطه‌گر وسلطه‌پذیراست، نفی کرد. مبنای دنیای قدرتمندِ چپاولگر، بر تقسیم دنیا به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر است؛ امروز هم همین‌جور است، در دورانی که انقلاب اسلامی به‌وجود آمد هم همین‌جور بود و در طول تاریخ هم همین‌جور بوده است؛ البتّه امروز شدیدتر از دورانهای گذشته است؛ چون امروز ابزارهای سلطه، قابل مقایسه با صد سال پیش و هزار سال پیش و پنج هزار سال پیش نیست؛ لذا سلطه‌گران امکان تسلّط بیشتری بر مظلومان و بر مستضعفان دارند و از این امکان دارند به‌طور کامل استفاده میکنند؛ منابع را میبرند، فرهنگها را نابود میکنند، انسانها را تذلیل میکنند، در بین ملّتهای مظلوم و محروم گرسنگی را گسترش میدهند؛ و فجایع فراوان دیگر. در مقابل این حرکت، یک هویتی به‌وجود آمد به نام انقلاب اسلامی که متّکی بود به مبانی وحی، مبانی الهی، اخلاق الهی، حرکت الهی و آنچه قرآن با صراحت دارد آن را بیان میکند؛ این حرکت ملّت ایران است. این حرکت بحمدالله روزبه‌روز هم توسعه پیدا کرده؛ این حرکت پیش رفته.
ما مدّعی نیستیم که توانستیم اهداف اسلامی را در کشور پیاده کنیم؛ ما این را اصلاً ادّعا نمیکنیم. ما در بسیاری از موارد توانایی‌هایمان محدود بوده است و آنچه را میخواستیم عمل کنیم، نتوانستیم در آن حدّ مورد علاقه‌ی خودمان عمل کنیم امّا حرکت خودمان را ادامه دادیم؛ ما به سمت این قلّه داریم حرکت میکنیم. سعی کردند ما را از این حرکت پشیمان کنند، نتوانستند؛ سعی کردند متوقّف کنند، نتوانستند؛ سعی کردند ما را به عقب برگردانند، نتوانستند. بله، به قلّه نرسیدیم امّا از این دامنه، مبالغ زیادی حرکت کردیم و پیش رفتیم و این حرکت ادامه دارد و این انگیزه ادامه دارد و این انگیزه روزبه‌روز ان‌شاءالله بیشتر خواهد بود و متوقّف نمیشود. یک روزی بعضی‌ها فکر میکردند و بعضی‌ها هم به زبان می‌آوردند که آقا شما این بچّه‌های دانشجو را دارید میبرید جبهه - درحالی‌که ما نمیبردیم، خودشان داشتند با شوق میرفتند؛ آنهایی هم که جلویشان گرفته میشد، با انواع تلاشها و ترفندها افراد پیرامون خود را وادار میکردند که اجازه بدهند بروند - دانشگاه‌ها خالی میشود، علم متوقّف میشود؛ حرکت آنها و تلاش آنها و مجاهدت آنها موجب شد که ما درحرکت علمیخودمان؛ از سایر حرکاتی که در جامعه به‌وجود می‌آید، پیشتر و بیشتر جلو برویم. بحمدالله امروز ما در حرکت علمی‌مان در سطح کشور، یک وضعیت قابل قبولی داریم؛ یک وضعیت افتخارآمیزی داریم؛ آن روز تصوّر نمیشد؛ آن روز شاید گفته میشد که اگر چنانچه این نخبه، این هنرمند، این دانشجو، این استاد، این معلّم برود به جبهه و کشته بشود، خلأ به‌وجود می‌آید. معلوم شد که برکات شهادت و جهاد در راه خدا خیلی بیش از این حرفها است. آنها رفتند، [امّا] امروز بحمدالله برجستگانی به‌وجود آمدند که در عالم علم، در زمینه‌های هنر، در بخشهای گوناگون، برجسته‌اند؛ یعنی قابل نشان دادن در سطح بین‌المللی و جهانی هستند. اینها برکات حرکت و مجاهدت یک ملّت است و این ادامه خواهد داشت؛ پیش خواهد رفت و ادامه خواهد داشت.
من عقیده‌ی راسخ دارم بر اینکه یکی از نیازهای اساسی کشور، زنده نگه داشتن نام شهدا است؛ این یک نیازی است که ما - چه آدمهای مقدّس‌مآب و متدینی باشیم؛ چه آدمهایی باشیم که خیلی هم مقدّس‌مآب نیستیم، امّا به سرنوشت این کشور و به سرنوشت این مردم علاقه‌مندیم - هرجور که فکر بکنید، بزرگداشت شهدا برای آینده‌ی این کشور، حیاتی و ضروری است. فرهنگ شهادت یعنی فرهنگ تلاش کردن با سرمایه‌گذاری از خود برای اهداف بلندمدّت مشترک بین همه‌ی مردم؛ که البتّه در مورد ما آن اهداف، مخصوص ملّت ایران هم نیست، برای دنیای اسلام بلکه برای جهان بشریت است. این فرهنگ در جامعه‌ای اگر جا افتاد، درست نقطه‌ی مقابل فرهنگ فردگرایی غربی امروز [است‌] که همه‌چیز را برای خود و با محاسبه‌ی شخصی می‌سنجند؛ برای همه‌چیز یک قیمت اسکناسی و پولی قائلند و آن، به دست آوردن آن پول است؛ این درست نقطه‌ی مقابل آن فرهنگ است؛ یعنی «وَ یؤثِرونَ عَلی‌ اَنفُسِهِم»؛(۷) اینها کسانی هستند که ایثار میکنند؛ فرهنگ ایثار، فرهنگ گذشت، فرهنگ مایه گذاشتن از خود برای سرنوشت جامعه و برای سرنوشت مردم. این فرهنگ اگر عمومی شد، این کشور و هر جامعه‌ای که این فرهنگ را داشته باشد، هرگز متوقّف نخواهد شد؛ به عقب بر نخواهد گشت و پیش خواهد رفت. این کار شما این فرهنگ را زنده میکند. بنابراین من از همه‌ی برادران و خواهرانی که در این کار نیک مشغول همکاری و شرکت در این کار هستند تشکّر میکنم و امیدوارم که همه موفّق باشید. این سه مجموعه‌ای که امروز اینجا حضور دارید - مجموعه‌ی ستاد بزرگداشت شهدای هنرمند، ستاد بزرگداشت شهدای دانشجو، ستاد بزرگداشت شهدای معلّمان امور تربیتی - هرکدام از اینها در نوبه‌ی خود یک کار باارزش و پرمغز و پرمضمونی است که ان‌شاءالله آثار آن را هم در جامعه مشاهده خواهیم کرد.
والسّلام علیکم و رحمةالله.
 
۱) در این دیدار اعضای کنگره‌ی ملّی شهدای دانشجو و کنگره‌ی بزرگداشت شهدای هنرمند و کنگره‌ی شهدای تئاتر حضور داشتند.
۲) سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۵۴
۳) سوره‌ی آل‌عمران، آیه‌ی ۱۶۹ و بخشی از آیه‌ی ۱۷۰؛ «هرگز کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده مپندار، بلکه زنده‌اند که نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند ...»
۴) همان؛ «...و برای کسانی که... به آینده نپیوسته‌اند شادی میکنند...»
۵) همان؛ «...که نه بیمی برایشان است و نه اندوهگین میشوند.»
۶) آقای حسین مسافرآستانه‌
۷) سوره‌ی حشر، بخشی از آیه‌ی ۹؛ «...آنها را بر خودشان مقدّم میدارند...»


  • خادم الشهدا
  • خادم الشهدا
پرده دوم
اقتصاد آمریکا با کشتار سرخپوستان بومی و مصادره مزارع آنها، شکل گرفت و با استثمار بیش از پانزده میلیون برده سیاه‏پوستی که در آفریقا صید شده و در شرایطی بسیار سخت، با کشتی به آمریکا منتقل شده بودند، رونق یافت. سخت‏ترین فشارها، بر این بردگان تحمیل شد؛ تا صاحبانشان از قبل زحمت و جان کندن آنها، ثروتی هنگفت به هم بزنند. الغای برده‏داری نیز در پی تصمیمی اصلاح‏طلبانه صورت نگرفت؛ بلکه این تصمیم به علت جنگ‏های داخلی و فشار بر ایالت‏های جنوبی بود که فعالیت اصلی آنها کشاورزی و بیشتر مبتنی بر برده‏داری بود و بر وخامت اوضاع سیاه‏پوستان افزود. بنابر تحقیق شبکه الجزیره، برده‏داری به سبک مدرن، امروز بیش از هر زمان دیگری است و باز هم طبق معمول، آمریکا رتبه نخست را در این موضوع به خود اختصاص داده است.

پرده سوم
نسل‏های پیشیین آمریکا در صد سال قبل، این کشور را با تلاش بسیار، به یک ابرقدرت منحصر به فرد تبدیل کردند؛ اما این سرزمین اکنون با سرعت بالا، رو به خرابی می‌رود. بسیاری از تأسیسات زیرساختی این کشور از قبیل جاده‏ها، سدها، پل‏ها، لنگرگاه‏ها و بنادر آمریکا در معرض فرسودگی قرار دارند و قدیمی شدن شبکه‏های برق، آمریکا را در معرض قطعی‏های گسترده برق، قرار داده است. وضعیت شبکه آبرسانی و تأسیسات ریلی این کشور نیز چندان بهتر نیست.

پرده چهارم
هر روز ظهر گرسنگان در برابر کلیساها برای دریافت یک وعده غذا، صف‌های ‌طولانی تشکیل می‏دهند. 50 میلیون نفر، یعنی 15 درصد جمعیت این کشور برای گذران زندگی، وابسته به کمک‏های دولتی هستند. این رقم در سال 2000م. برابر 11 درصد جمیعت بوده است. آمار غیر رسمی تعداد فقیران، بالغ بر 150 میلیون نفر از جمعیت 320 میلیون نفری این کشور تخمین زده می‏شود. نرخ فقر در بین سیاه‏پوستان، دو برابر سفید پوستان است و متوسط درآمد خانوارهای سفیدپوست، 24 برابر متوسط درآمد خانواده‏های سیاه‏پوست این کشور است. کودکان و زنان سرپرست خانوار نیز دست کمی از آنها ندارند.
یک درصد مردم این کشور از طبقه بالا، 15 درصد از طبقه متوسط رو به بالا، 30 درصد از طبقه متوسط رو به پایین و 30 درصد نیز، طبقه کارگری می‏باشند. در کنار این چهار طبقه، 24 درصد مردم از طبقه کارگری فقیر می‏باشند که شامل کارگران خدماتی، مهاجران فقیر، افراد بیکار و خانه به دوش‏ها می‏باشند.
دست کم 40 درصد و بنابر برخی تخمین‏ها نزدیک 60 درصد دارایی‏ و ثروت این کشور متعلق به یک درصد مردم ثروتمند است. این گروه در دهه 70 میلادی 8 درصد تمام درآمد را در اختیار داشتند؛ اما اکنون این رقم به 23 درصد رسیده است.
تنها موضوعی که ثروتمندان سهم بالایی در آن ندارند، بدهی است. 90 درصد از جامعه آمریکا، 73 درصد از تمام بدهی‏‌های شخصی را به دوش می‏‌کشند؛ در حالی که ثروتمندان جامعه تنها در 5 درصد از بدهی‏‌ها سهم دارند و قدرت واقعی آمریکا نیز در اختیار همین گروه می‏باشد. علت اصلی افزایش اختلاف طبقاتی را باید حمایت دولت از منافع ثروتمندان جست‏وجو کرد. از سال 1970م. با تغییر سیاست‏های دولت، مهار دولت بر سرمایه‌‏داران، کاهش یافت و نومحافظه‏‌کاران بار دیگر سیاست‏‌های دولت را به پیش از بحران 1929 برگرداندند.

پرده پنجم
فقر در آمریکا، تبعات فرهنگی و اجتماعی گسترده‏ای را به دنبال داشته است. ورود زنان و دختران به فحشا که صرفا جهت تامین معاش روزانه انجام می‏گیرد، به ویژه در میان اقلیت‏های نژادی تحت تبعیض، افزایش یافته و زمینه گسترش مشکلات بهداشتی در بین طبقه فقیر را فراهم کرده است. دختران دانشجوی فراوانی نیز برای تأمین هزینه‏های تحصیل خود به روسپی‏گری روی آورده‏اند.
گذشته از گسترش عمل باندهای تبهکار، مردم عادی نیز برای فرار از فشار گرسنگی، به دزدی روی می‏آورند. در گذشته این قبیل اتفاق‏ها بیشتر از ایالت‏های خاصی گزارش می‏شد؛ اما امروز در جاهای مختلف آمریکا، دزدی و تبهکاری گسترش یافته است.
یکی دیگر از نتایج شکاف طبقاتی، تضعیف ملت‏‌سازی است؛ تا جایی که در برخی از ایالت‌‏های فقیر، گروه‌هایی تأسیس شده‏اند که خواهان استقلال از ایالات متحده هستند. این وضعیت در آمریکا که هویت ملی در آن چندان پر رنگ نیست و ایالت‏های مختلف به سختی یک کشور واحد را شکل داده‏اند، تهدیدی جدی محسوب می‏شود.

پرده ششم
آمریکا، بدهکارترین کشور جهان است. مجموع بدهی این کشور، بالغ بر 16 تریلیون دلار می‏باشد. حدود 70 درصد این مبلغ را بدهی‏های عمومی تشکیل می‏دهد که دولت فدرال آمریکا برای تأمین کسری هزینه‏های خود، از کشورهای خارجی قرض گرفته است. این استقراض در واقع، همان چاپ محترمانه و بدون پشتوانه دلار می‏باشد و مهم‏ترین عاملی است که تاکنون مانع ورشکستگی دولت آمریکا شده است؛ زیرا هنوز سرمایه‏گذاران بسیاری تمایل دارند دارایی‏های نقدی خود را به دلار نگه‏داری کنند. همچنین این کشور با اعمال نفوذ بر برخی از کشورهای مهم تولید کننده نفت، از آنها تعهد گرفته که مبادلات نفتی خود را با دلار انجام دهند و از انتخاب یورو یا سایر ارزها، خودداری کنند. هرچند جایگزین‏های جدی دلار، هنوز باید راهی دور و دراز را بپیمایند؛ اما تحرکات مختلفی نیز در این خصوص انجام شده است. کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی، توافق کرده‌اند که در تجارت از ارزهای ملی‌شان به جای دلار آمریکا استفاده کنند. چین و مالزی نیز توافق برای استفاده از ارز ملی به جای دلار آمریکا را نهایی کرده‌اند و روسیه و ایران نیز با روبل و ریال، تجارت می‌کنند. تعدادی از کشورهای صادرکننده و واردکننده نفت خام هم به طور محرمانه با یکدیگر توافق کرده‌اند که تجارت نفت و گاز را با ارزهای جایگزین دلار آمریکا انجام دهند. تصور این وضعیت برای دولت‏مردان آمریکا، بسیار دشوار است. اگر دلار سقوط کند، تورم بسیار شدید، افزایش سود بانکی، افزایش قیمت مواد خوراکی، پوشاک و فرآورده‌های نفتی، ساده‏ترین اتفاقاتی خواهند بود که مردم آمریکا باید انتظار آنها را داشته باشند. اگر موضوع شکاف طبقاتی جامعه آمریکا، گروه‏های استقلال‏طلب و بسیاری مسائل سیاسی - اجتماعی دیگر به این تحلیل افزوده شوند، نتیجه همان واقعیتی است که محققان از آن به عنوان «جهان بدون آمریکا»، یاد می‏کنند.


  • خادم الشهدا
  • خادم الشهدا
  • خادم الشهدا

وصیت نامه سرباز شهید رحمت ربانی

تاریخ شهادت: 5/1/61 شوش     گلزار: بهشت رضا مشهد

وصیت نامه سرباز جان برکف در راه دین

شهادت سرآغاز پایندگی است                      نترسم ز مرگی که خود زندگی است

به نام خداوند شهیدان و درهم کوبنده ی ستمگران.تنها ره سعادت، ایمان، شهادت است.

   با عرض سلام به ساحت مقدس ولی عصر امام زمان(عج) و درود بر منجی انسانیت، امام خمینی که از خدا می خواهم از عمر من بکاهد و به عمر پر برکتش بیفزاید، و درود فراوان بر شهیدان اسلام و درود بر پدر و مادر جانم.

    اگر من شهید شدم از شما خواهش می کنم برایم گریه نکنی، می دانم که گریه می کنی اما اگر صبر کنی خداوند اجر عظیمی به شما خواهد داد. بعد از سلام مخلصانه، من از خداوند متعال می خواهم که چه کشته شوم و یا زنده بمانم مرا جزء شهدا قرار دهد، زیرا شهدا با پیغمبران و صالحین محشور می شوند.

http://s6.picofile.com/file/8180264550/DSC00887.JPG

   خدایا شهادت را نصیب من کنی، زیرا مشتاق دیدار حسینم. خدایا من که این لیاقت را در خود نمی بینم و اگر تو بخواهی هر چیز به هرکسی خواهی داد. خدایا تو را به خون شهیدان مرا با شهیدان محشور کن.

   در پایان وصیت نامه چنین آمده، من زندگی را خیلی دوست داشتم. همچنین پدر و مادر و همسرم و فرزندم اعظم را. اما امام حسین(علیه السلام) در راه اسلام از همه ی آن ها صرف نظر کرد و حتی آن ها را اسارت نیز داد.

60 روز است که در خط مقدم جبهه فیاضیه هستم.

تاریخ 20/2/60


  • خادم الشهدا

تاریخ شهادت: 28/4/61  شلمچه     گلزار: روستای فرهادگرد

 

   به نام آن که محبت را در دل انسان قرار داد، که شمع را دوست بدارد و بلبل گریه کند و اشک های غمبارش را روی برگ های نازنین گل بریزد.

http://s4.picofile.com/file/8180264450/%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C_%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%DB%8C.jpg

    هم چنین من عقده ی دلم را روی این پیک بی زبان می ریزم تا قلب عزیزم من را کمی نوازش دهد. دو گلستان مثل شهر شیراز جستم و نگریستم تا کلمه ای پیدا کنم که لیاقت عزیزانی مثل شما را داشته و ادب داشته، اما نتوانستم، به ناچار اولین قطره ی خون را به عنوان سلام ناقابل به سویتان هدیه کردم. در ضمن هزاران سلام بر این قلم که هزاران درد دل برایتان کرد. و سلام بر این پیکری که فشار سنگین قلم را به تن سفید و زیبا تحمل کرد تا این که توانست دو دل را از هم راضی و خشنود گرداند.

این من، ایران من

ای هستی و ای جان من

فرزند دلپاکت منم

قربون این خاکت منم

من بی تو فردائی ندارم

بی تو دگر جائی ندارم

هر صدای قلب من، زمزمه ایران

دل سرگشته من، بی تو شده دیوانه

یه قلب لرزون، دو چشم گریون

توی غریب می مونه

قصه تلخ جدایی رو دیگه می دونه

فرزندتان مهدی مسلمی


  • خادم الشهدا
  • خادم الشهدا
  • خادم الشهدا