هیئت مذهبی جامعة الحسین علیه السلام فریمان

هیئت مذهبی جامعة الحسین علیه السلام فریمان

فکر ،حرکت عقل است و ذکر،حیات دل. هیئت آمیزه ای است از فکر و ذکر. هیئت،محل گردآمدن به دور شمع است،پروانه وار. هیئت یعنی شبی که پروانه ها به دور شمع،بال می زنند. یعنی صدای نور شمع،که پر را می سوزاند و ناله می آفریند. ارزش هیئت به شمع آن است نه به جمع ما ناپروانه ها،که به ادای بال و پر زدن دل خوشیم.
اینجا خیمه جامعه الحسین فریمان در فضای مجازی ست. هیئتی که بیش از 15 سال پیش با ذکر یا مهدی و با استعانت از ارواح مطهر 380 شهید فریمان شکل گرفت. و امروز بعد از سال ها، بیرق هیئت به نام حضرت سیدالشهداء افراشته می شود. امروز هم برای شهید شدن فرصت هست، باید دل را صاف کرد...

یادآوری: چنانچه از شهدا و رزمندگان فریمانی و فعالیتهای اجتماعی در فریمان عکس، سند، فیلم و ... در اختیار دارید، برای انتشار به رسم امانت به ما بسپارید
.................................
خراسان رضوی- فریمان
صندوق پستی: 188-93916
پیام کوتاه: 3000502600
کانال تلگرام: jameatolhosein@

روزهای خوش حماسه و مردانگی

پنجشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۴۳ ب.ظ

*اجازه می خواهم خاطره ای از اعزام اولین گروه فرهنگیان فریمان به جبهه های نبرد حق علیه ی باطل نقل کنم. در یک اردوی عقیدتی سیاسی در شهریور ماه 1360 در روستای چهارتکاب فریمان شرکت کردیم و در پایان این اردو، عده ای از فرهنگیان ثبت نام کردند تا در آموزش نظامی شرکت کنند و عازم جبهه شوند.

   در اوایل جنگ، آموزش ها خیلی سازماندهی شده نبود و افراد با هر میزان آموزش و آمادگی که داشتند اعزام می شدند. به محل سپاه فریمان رفتیم، به هر نفر یک کوله پشتی و یک قبضه تفنگ ام یک دادند. یکی از برادران پاسدار به نام حسینی، ماءمور آموزش ما شد. ما را به کوه های کته شمشیر علیا بردند و دو روز را در آن جا آموزش دیدیم و بعد از آن برای آموزش رزم شبانه به تنگل رباط حدیره رفتیم و دو شبانه روز را در آن جا ماندیم و بعد از آمدن به فریمان، به محل جهاد کشاورزی فعلی که در آن زمان ساختمان قدمی داشت و کارهای تبلیغاتی جهاد سازندگی در آن جا انجام می شد، به آموزش بعضی از اسلحه ها از جمله کلت، نارنجک، ژ3، برنو و تیربار پرداختیم.

آموزش نظامی در تنگل رباط حدیره

   به هرحال آموزش ما کمتر از ده روز طول کشید، ما یک گروه ده نفری بودیم که با آموزش اندکی عازم جبهه ها شدیم. تعدادی از ما، سربازی خدمت نکرده بودیم؛ توپ و تانک و خمپاره و 106 را ندیده بودیم و با صدای آن ها آشنا نبودیم که بعدا در جبهه با آن ها آشنا شدیم.

   ما در مهرماه 1360 به اهواز اعزام و از آن جا به سوسنگرد و در جبهه الله اکبر مستقر شدیم. جمع بسیار صمیمی و برادرانه ای داشتیم. لطف خدا شامل ما شد، در این جبهه ماندیم تا این که در نیمه شب هشتم آذرماه 1360 ، عملیات طریق القدس آغاز و منجر به فتح بستان گردید.

جواد عاشوری

  • خادم الشهدا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی