هیئت مذهبی جامعة الحسین علیه السلام فریمان

هیئت مذهبی جامعة الحسین علیه السلام فریمان

فکر ،حرکت عقل است و ذکر،حیات دل. هیئت آمیزه ای است از فکر و ذکر. هیئت،محل گردآمدن به دور شمع است،پروانه وار. هیئت یعنی شبی که پروانه ها به دور شمع،بال می زنند. یعنی صدای نور شمع،که پر را می سوزاند و ناله می آفریند. ارزش هیئت به شمع آن است نه به جمع ما ناپروانه ها،که به ادای بال و پر زدن دل خوشیم.
اینجا خیمه جامعه الحسین فریمان در فضای مجازی ست. هیئتی که بیش از 15 سال پیش با ذکر یا مهدی و با استعانت از ارواح مطهر 380 شهید فریمان شکل گرفت. و امروز بعد از سال ها، بیرق هیئت به نام حضرت سیدالشهداء افراشته می شود. امروز هم برای شهید شدن فرصت هست، باید دل را صاف کرد...

یادآوری: چنانچه از شهدا و رزمندگان فریمانی و فعالیتهای اجتماعی در فریمان عکس، سند، فیلم و ... در اختیار دارید، برای انتشار به رسم امانت به ما بسپارید
.................................
خراسان رضوی- فریمان
صندوق پستی: 188-93916
پیام کوتاه: 3000502600
کانال تلگرام: jameatolhosein@

ظلم بی پاسخ نخواهد ماند

پنجشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۰، ۰۸:۳۰ ب.ظ

   روزی هادی، خلیفه عباسی در ایوان قصر خود که مشرف بر سطح باغ بود، مجلس عیش و نوشی ترتیب داد. هنگامی که سرش از باده گرم شد، رو به ندیمان خود نمود و باغبانی را که در باغ مشغول کار بود، نشان داد و پرسید: فکر می‌کنید از این مسافت می‌توانم تیری به پشت آن مرد بزنم که از سینه اش بیرون بیاید؟

حاضران در مجلس گفتند: خلیفه به سلامت باد.. البته مهارت شما در تیراندازی مورد تایید همگان است و به همین جهت دلیلی برای آزمودن آن احساس نمی‌شود.

با این وجود، هادی بی توجه به نصیحت ندیمان، تیری در چله کمان نهاد و به سوی باغبان بیچاره که غافل از هوس کودکانه خلیفه مشغول انجام وظایفش بود رها کرد و همانگونه که پیش بینی کرده بود، از سینه اش بیرون آمد.

باغبان در خون غوطه ور شد و بلافاصله جان سپرد. همسر و فرزندانش در کنار جسد بیجان او جمع شدند و شروع به ضجه و شیون کردند.

خلیفه چون این منظره دلخراش را دید، همسر باغبان را به حضور طلبید و مشتی سکه به وی داد.

زن گفت: من با این پول به کودکان صغیرم که آغوش پدرشان را بر همه چیز ترجیح می‌دادند، چه جوابی بدهم؟

خلیفه چیزی نگفت. شبانگاهان که به خوابگاه رفت، درد شدیدی را در پای خود احساس نمود. صبح، وقتی از خواب برخاست، در محل درد، دانه چرکینی را مشاهده کرد که درد و سوزش شدیدی داشت و لحظه به لحظه نیز افزایش می‌یافت.

تمام پزشکان بغداد، کوفه و دیگر شهرهای دور و نزدیک احضار شدند، اما از هیچ یک، کاری ساخته نبود.

آن دانه چرکین به زودی ورم کرد و متعفن گشت، تا آن جا که پرستاران از بوی زننده ی آن در عذاب بودند. خود خلیفه هم از درد آرامش نداشت و پیوسته آرزوی مرگ می‌کرد و بالاخره هم بر اثر همان بیماری مرد:

آنقدر گرم است بازار مکافات عمل                         دیده گر بینا بود، هرروز، روز محشر است

اساساً ظلم به خلق خدا، هرگز در محضر حق تعالی، بی پاسخ نخواهد ماند و سرنوشت بسیاری از افراد و ظالمان تاریخ را خداوند، عبرتی برای دیگران قرار داده است.

امروز نیز ظلم و تعدی فراوانی که توسط اسرائیلی ها به مردم و زنان و کودکان بی پناه فلسطین می‌شود، هرگز از چشم تیزبین الهی دور نخواهد ماند و برطبق وعده ی حتمی الهی، چنین ظلمهای فاحشی، عاملی جدی برای واژگونی حاکمیت صهیونیستها بر مردم مسلمان فلسطین خواهد بود. انشاء ا....


  • خادم الشهدا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی